دانلود مقاله لزوم توجه به ترجمه در زیست جهانی

مقاله لزوم توجه ب ترجمه در زیست جهانی
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 8 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 8
مقاله لزوم توجه به ترجمه در زیست جهانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*مقاله لزوم توجه ب ترجمه در زیست جهانی*



لزوم توجه به ترجمه در زیست جهانى که ما در آن به سر مى بریم امرى است اجتناب ناپذیر. چرا که گفت وگوى فرهنگى ملت ها، میسر نخواهد شد مگر با ترجمه آثار این فرهنگ ها. انسان ها در زیست ـ بوم هاى مختلف از سیبرى تا استوا، از چین تا آمریکاى لاتین داراى فرهنگ هایى گوناگونند و این تفاوت فرهنگى مى تواند براى ملت هاى سرزمین دیگر جذاب و آموزش دهنده باشد. ترجمه، در واقع بازگشایى دریچه اى است براى نظاره کردن چشم اندازهاى ملت ها. اما در این میان نکته اى که بسیار مهم و در خور توجه به نظر مى رسد، نخست انتخاب اثر و سپس چگونگى ترجمه و برگردان آن است، به این معنا که یک مترجم به عنوان یک «فاعل شناسا» در فرهنگ و آداب و رسوم یک ملت غور مى کند و پس از تحقیق و تفحص اثرى را براى ترجمه انتخاب مى کند، پس در چنین شرایطى اول مترجم است که باید مورد توجه و بررسى قرار گیرد. یک مترجم باید به زبان مقصد (به عنوان ابزار انتقال پیام و مفاهیم) فرهنگ و آداب و رسوم کشورش آگاه باشد، ذائقه تاریخى مخاطب ایرانى را بشناسد، حفره هاى خالى حوزه هاى مختلف را اعم از فرهنگى ـ هنرى یا علمى بررسى کرده باشد هم چنین باید دقت نظر و وسواس ویژه اى در مورد انتخاب آثار نشان دهد (با لحاظ این نکته که باید زبان مبدأ را به درستى بشناسد) به این معنا که اثر، اثرى قابل توجه باشد. حال قابل توجه بودن برمى گردد به مؤلف اثر، نوع پرداختن به موضوع توسط مؤلف، تازه بودن اثر در نوع خود، و آگاهى نسبى از این مورد که اثر مى تواند تأثیر مثبتى بر فرایند فرهنگى بگذارد. براى نمونه در تاریخ ادبیات و اندیشه شرق و غرب اتفاقات تأثیرگذارى از طریق ترجمه حادث شده است. این تأثیرات گاه به قدرى بوده که فرایندهاى فراگیرى در دو حوزه شرق و غرب ایجاد کرده است. اگر در گستره اندیشه کمى تأمل کنیم خواهیم دید که فلاسفه قرون وسطى در غرب، از طریق ترجمه، دانش و فرهنگ قابل توجهى از شرق آموختند.


دانلود تحقیق کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه

تحقیق کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 9 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 10
تحقیق کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*تحقیق کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه*


کودکی فردوسی و شکل گیری شاهنامه

فردوسی در طبران طوس به سال 329 هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است. همانطور که گفته شد وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد بودند؛ در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب گذراند. علاقه او به داستان های کهن باعث می شد تا گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش کند اما در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.

شاهنامه سرایی

در عهد سامانیان در قرن چهارهم هجری، جمع آوری و تألیف سرگذشت پادشاهان قدیم ایران رونق به سزایی یافت. این کتاب ها که به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده بود و پیش از آن که از میان بروند، منبع و مأخذ برخی از کتاب های منثور و منظوم تاریخی در زبان فارسی و عربی قرار گرفت. جامع ترین آنها شاهنامه منثور ابومنصوری نام داشت که به فرمان «ابومنصور محمدبن عبدالرزاق» حاکم طوس، در حدود سال 346ه.ق به دست جمعی از مورخان و نویسندگان جمع آوری و تدوین گردید. این کتاب، مأخد مهم فردوسی در نظم شاهنامه است.

دقیقی، اولین شاهنامه سرا

پیش از آن که فردوسی، به شاهنامه سرایی بپردازد، «دقیقی» که از شاعران بزرگ و همسال فردوسی است به نظم شاهنامه روی آورده بود. وی تنها هزار بیت از داستان گشتاسب و ارجاسب تورانی را سروده بود که در سن کمتر از چهل سالگی به دست غلامش کشته شد. فردوسی علت قتل او را «خوی بد» یاد می کند و چینن می گوید:

جوانیش را خوی بد یار بود همه ساله تا بد به پیکار بود

بدان خوی بد جان شیرین بداد نبود از جهان دلش یک روز شاد

یکایک از او بخت برگشته شد به دست یکی بنده بر کشته شد

منابع شاهنامه

پس از قتل دقیقی، دوستان فردوسی که قوت طبع شاعری او را پیش از این آزموده بودند نزد وی آمده و او را به ادامه کار تشویق کردند؛ اما وی منبع و مأخذی در اختیار نداشت که بتواند از روی آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از این رو این شاعر خستگی ناپذیر و سخت کوش برای تهیه این منابع به شهرهای بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر کرده و با یک تحقیق میدانی و گسترده، داستان های باستان را از سینه پیران جهان دیده بیرون کشید و آن ر ا به نسل های پیش ازخود تقدیم کرد.

بپرسیدم از هر کسی بی شمار نترسیدم از گردش روزگار

و این در حالی بود که آتش جنگ همه جا شعله ور و راه ها پر خطر بود.

زمانه سرای پر از جنگ بود به جویندگان بر جهان تنگ بود.

نگرانی فردوسی

بزرگ ترین لذت بزرگان علم و ادب زمانی است که بتوانند نتیجه تلاشهای علمی و ادبی خود را ببیند و آثاری گران سنگ و ارزشمند از خود به یادگار گذارند. همچنین بزرگ ترین نگرانی آنان هنگامی است که موانع و مشکلاتی خواسته یا ناخواسته در این راه پیش آید و نتوانند کار بزرگی را که آغاز کرده اند به پایان برند. فردوسی نیز چنین بود. او همیشه این نگرانی و دغدعه خاطر را داشت که مبادا او هم همانند دقیقی که چهل سالگی از دنیا رفت با مرگی نا به هنگام روبه رو شود و نتواند کار بزرگی را که با عشق و علاقه آغاز کرده به فرجام رساند؛ از این رو از خداوند می خواست که آن قدر زنده بماند که بتواند شاهنامه را که خود آن را «نامه شهر یاران پیش» نامیده بود به نظم درآورد.


مقاله کشتن اژدها توسط گشتاسب

مقاله کشتن اژدها توسط گشتاسب
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 12 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 7
مقاله کشتن اژدها توسط گشتاسب

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

* مقاله کشتن اژدها توسط گشتاسب*

کشتن گشتاسپ اژدها و دادن قیصر دختر خود را به اهرن:

اهرن با شتاب رفت و آنچه را گشتاسپ خواسته بود آماده کرد و آورد و هر سه سوار شدند و به سوی کوه سقیلا تاختند. هیشوی کوه را به گشتاسپ نشان داد و خود با اهرن بازگشت. گشتاسپ به کوه رفت و چنان نعره ای زد که اژدها به ستوه آمد و با دم آتشین خود او را به سوی خویش کشید. گشتاسپ نیز چون تگرگ بر سر او تیره بارید و آهسته آهسته به هیولا نزدیک شد و نام یزدان را بر زبان آورد و ناگهان خنجر را در دهان او فرو کرد و تیغ ها را بر کامش نشاند. زهر و خون اژدها از کوه سرازیر شد و جانور سست و بی رمق بر زمین افتاد و گشتاپ چنان با شمشیر بر سرش زد تا مغزش را بر سنگ ریخت و سپس دو دندان او را کند و سر و تن خود را شست و پیروز سپاسگزار از یزدان، نزد هیشوی و اهرن بازگشت. یاران بر او نماز بردند و او را ستودند. اهرن هدایای بسیار و اسبان آراسته به او پیشکش کرد ولی گشتاسپ جز یک اسب و یک کمان و چند تیر چیزی از آن میان برنداشت و شادان نزد کتایون بازگشت. اهرن نیز اژدها را با چندین گاو و گردون از کوه پایین کشید و خود سرافراز در پیشاپیش گردون به قصر قیصر آمد. مردم در سر راه او گرد می آمدند و

هر آنکس که آن زخم شمشیر دید

خروشیدن گاو گردون شنید

همی گفت کاین زخم اهرمنست

نه شمشیر و نه نخجیر اهرن است

قیصر با شادی به پیشبازش آمد و به افتخار پیروزی او جشنی آراست و اسقف را به قصر خواند و دختر را به اهرن داد.

هنر نمودن گشتاسپ در میدان:

قیصر از اینکه دو داماد پهلوان نصیبش شده، از شادمانی سر بر آسمان می سایید و پیروزی آن دو را به آگاهی همه نامداران می رساند تا آنکه روزی در برابر ایوانش میدانی آراست و همه پهلوانان را به هنرنمائی در آن میدان فراخواند. دو داماد شاد قبل از همه شروع به هنرنمایی کردند و با هنر خود در چوگان و تیره و نیزه میدان قیصر را آراستند.

از آن سو کتایون نزد گشتاسپ آمد و گفت:«تا کی چنین اندوهگین به گوشه ای بنشینی و اندیشه کنی بلند شو و به میدان قصر به تماشای دو داماد پدرم برو و ببین این دو پهلوان که یکی گرگ را کشته و دیگری اژدها را، چه گردی برپا کرده اند» گشتاسپ گفت:«اگر تو چنین می خواهی من حرفی ندارم ولی اگر پدرت که مرا از شهر بیرون کرده در آنجایم ببیند چه خواهد گفت.» با این همه گشتاسپ زین بر اسب گذاشت و به میدان رفت و چندی آنجا به نظاره ایستاد و آن گاه گوی و چوگان خواست و وارد میدان شد. او چنان هنری در بازی نشان داد که پای دیگر یلان سست شد و هنگامی که نوبت تیرو کمان رسید باز همه از او در شگفت ماندند. قیصر به اطرافیان خود گفت:«او را نزد من آورید تا بدانم کیست و از کجا آمده که من تاکنون سوار سرفرازی چون او ندیده ام.» و چون او را نزد قیصر خواندند و قیصر از نام و نشانش پرسید گشتاسپ پاسخ داد:«من همان مرد بیگانه ای هستم که قیصر دخترش را به خاطر او از دیدگان راند و هیشوی شاهد است که آن گرگ بیشه و آن اژدها نیز به دست من کشته شده اند.