دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش هوش سازمانی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ایده و مفهوم هوش سازمانی مهم است چرا که پارادایم های جزیی دیگری همچون یادگیری سازمانی و مدیریت دانش را در بر می گیرد. دقیقاً به همان اندازه که هوش کودک در زمان پیاژه بسیار مهم بود، استعاره هایی که ایده های هوش جمعی را قابل کاربرد در سازمان میکند، مهم خواهند بود. بررسی ساختارهای نامطلوب و فرآیندهای جمعی، تنها قسمتی از نیاز به توسعه ی هوش سازمانی را تشکیل می دهند. تمرکز اصلی هوش سازمانی بر دانش می باشد اما حوزه ای فراتر ازآن را نیز در برمی گیرد. تعریف از یک نقش آفرین، یک فرد یا جمعی که سازمان با هوش را تشکیل می دهند عبارت است از اینکه : هوش بطور شدیدی مرتبط با توانایی یک شخص با مجموعه ای از اشخاص در تمیز دادن مشخصات دانش فرهنگی، و به طور ویژه در تشخیص ، ارتباط دادن ، دست کاری کردن و کاربرد موثر و کارآمد آن دانش ها در تنوع محیط های پدیدآری می باشد(کندی و کارول، 2004).
تعریف هوش سازمانی
ویلنسکی در 1967 هوش سازمانی را جمع آوری، طبقه بندی، ارائه و تبادل اطلاعات مورد نیاز جهت فرایند های تصمیم گیری میداند (ویلنسکی، 1967). ماتسودا هوش سازمانی را به عنوان مجموعه ای متشکل از هوش انسانی و مصنوعی و تعامل آنها می داند (ماتسودا ، 1993).
هوش سازمانی ایجاد و تقسیم کارآمد نمایندگی بین افراد، گروه ها و سازمان است تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات این نمایندگی را در سطوح تصمیم گیری و اطلاع رسانی حمایت میکند (کوریون، 1993).
گلین معتقد است هوش سازمانی حاصل اجتماع و تعامل هوش تک تک اعضای سازمان است. هوش سازمانی فرایندی اجتماعی است که تئوری های آن براساس تئوری های هوش انسانی طرح ریزی شده است (گلین، 1996).
مک مستر در 1996 هوش سازمانی را اینگونه تعریف میکند:
هوش سازمانی، توانایی یک سازمان در جمع آوری اطلاعات ، داشتن نوآوری، تولید دانش و فعالیت براساس دانش کسب شده است (مک مستر، 1996).
ویر در 1996 هوش سازمانی را توانایی سازمان در شکل دادن و تغییر محیط و سازگاری با آن براساس اهداف و توانایی ها تعریف میکند (ویر، 1996).
هوش سازمانی اندازه گیری کمی کارآمدی سازمان در توزیع اطلاعات ویژه تصمیم گیری و اجرا است ( ماتسون ها ، 1998).
هوش سازمانی توانایی سازمان در جمع آوری، مدیریت و بکارگیری اطلاعات جهت اخذ تصمیمات کارآمد و موثر می باشد (مندلسون، 2000).
علی رغم مباحث ذکر شده پیرامون هوش و آزمون های هوش مطالب زیادی را می توان از آن آموخت که یکی از مهمترین آنها مفهوم هوش از دیدگاه گاردنر است که می توان از آن به عنوان قیاسی مناسب برای توسعه هوش و به ویژه هوش سازمانی بهره جست. براساس این نظریه مفهوم هوش سازمانی با درک و ارزیابی قابلیت های بالقوه مورد نیاز یک سازمان جهت حل مشکلات و تولید کالاهایی آغاز میشود که از روشی فوق العاده برای شبکه تجارت محیطی استفاده خواهند کرد (کاردنر، 1999).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش سرمایه سازمانی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در محیط نامطمئن امروز، شرکتها باید برای رویارویی با رقابت جهانی وخواستهی به سرعت در حال تکامل مشتری، راهحلهای مستمر را توسعه دهند. در چنین زمینهای، به احتمال زیاد دانش به جای منابع سنتی نظیر داراییهای ثابت و یا فیزیکی یک منبع مهم برای دستیابی به مزیت رقابتی است. این استدلال قویاً اهمیت سرمایهگذاری در داراییهای به سختی تقلیدپذیر نظیر بازارگرایی، یادگیری سازمانی، وفاداری مشتری یا موقعیت نسبی در کانال توزیع را نشان میدهد(کویین، آندرسون و فینکلستین، 2005). سرمایه سازمانی به منابع خاصی گفته میشود که میتوانند دانش، مهارت و تخصصهای شخصی شده را به وسیله اعضای سازمان به تخصص سازمانی تبدیل و به طور متقابل منابع سازمانی را به اشتراک بگذارند(هایژیان و چوانمینگ، 2009). سرمایه ساختاری شامل سختافزار، نرمافزار، پایگاههای داده، ساختار سازمانی، حق انحصاری اختراع، علامتهای تجاری و دیگر قابلیتهای سازمانی به منظور پشتیبانی از بهرهوری میباشد. به عبارتی دیگر سرمایه سازمانی شامل دانش نهادیه شده و تجربه کدبندی شده ای است که در داخل پایگاههای داده، ساختارها، ها و فرآیندهای سازمان میباشد و مورد استفاده قرار میگیرد(قلیچ لی و همکاران، 1388). شولتز و جوب(2001) بیان میکنند که با ذخیرهسازی دانش شرکتها میتوانند ارتباط درون واحدی را تشویق کنند، تیمهای میان کارکردی ایجاد نمایند و زبان تخصصی را در میان دیگران توسعه دهند. سرمایه سازمانی یک تسهیل کننده بسیار مهم برای سرمیه اجتماعی است به این معنا که تمام فرصتها برای اشتراکگذاری دانش میتواند همکاری و تعامل میان افراد را بهبود بخشد و به شکل مثبت بر سرمایه اجتماعی اثر بگذارد.
2-2-9-2 بیان مسأله
رایت و همکاران(2001) سرمایه سازمانی را به عنوان دانش نهادینه شده در درون فرآیندهای سازمانی و پایگاه داده، اسناد و مدارک، حق ثبت اختراع و فرآیندها که سازمان برای ذخیره و حفظ دانش استفاده میکند، تعریف کردهاند. ایجاد سرمایه سازمانی نیازمند اطلاعات و مهارتهای بدست آمده از فعالیتهای نواورانهی بطور رسمی یکپارچه شدهاست. این بیانگر یکپارچهسازی دانش به عنوان یک فرآیند رسمی است که از طریق آن اطلاعات و مهارتها به جزئی جدانشدنی از روالهای عادی تبدیل شده که اقدامات آینده سازمان را هدایت میکند. شرکتها با یکپارچهسازی دانش، آنچه باید فراگرفته شود را تشخیص داده و همچنین تصمیم میگیرند چگونه از آن استفاده کنند. سرمایه سازمانی نشاندهنده حافظه سازمان است. والش و آنگسون(1999) حافظه سازمانی را به عنوان اطلاعات بایگانی شده در مورد گذشته شرکت تعریف میکنند که تواند در فرایندهای تصمیمگیری کنونی در نظر گرفته شود. سرمایه سازمانی به سیاستگذاریها و هنجارهای شرکت اشاره دارد و در قابلیتهای شرکت نهفته است. این قابلیتها، تمایل به کارآفرینی و یادگیری سازمانی را در بر دارند و میتوانند باعث ایجاد مزایایی از جمله افزایش کارآیی و رقابت در شرکتها شود. مکانیسمهای یادگیری سازمانی شامل انباشتگی دانش نیز به نوبه خود قابلیتهای پویا را تحت تأثیر قرار میدهند که این امر به نوبه خود هنجارهای سازمانی برای بهبود عملکرد را فراهم میکنند(کارمونا-لاوادو وهمکاران، 2010).
o
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش سرمایه سازمانی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در محیط نامطمئن امروز، شرکتها باید برای رویارویی با رقابت جهانی وخواستهی به سرعت در حال تکامل مشتری، راهحلهای مستمر را توسعه دهند. در چنین زمینهای، به احتمال زیاد دانش به جای منابع سنتی نظیر داراییهای ثابت و یا فیزیکی یک منبع مهم برای دستیابی به مزیت رقابتی است. این استدلال قویاً اهمیت سرمایهگذاری در داراییهای به سختی تقلیدپذیر نظیر بازارگرایی، یادگیری سازمانی، وفاداری مشتری یا موقعیت نسبی در کانال توزیع را نشان میدهد(کویین، آندرسون و فینکلستین، 2005). سرمایه سازمانی به منابع خاصی گفته میشود که میتوانند دانش، مهارت و تخصصهای شخصی شده را به وسیله اعضای سازمان به تخصص سازمانی تبدیل و به طور متقابل منابع سازمانی را به اشتراک بگذارند(هایژیان و چوانمینگ، 2009). سرمایه ساختاری شامل سختافزار، نرمافزار، پایگاههای داده، ساختار سازمانی، حق انحصاری اختراع، علامتهای تجاری و دیگر قابلیتهای سازمانی به منظور پشتیبانی از بهرهوری میباشد. به عبارتی دیگر سرمایه سازمانی شامل دانش نهادیه شده و تجربه کدبندی شده ای است که در داخل پایگاههای داده، ساختارها، ها و فرآیندهای سازمان میباشد و مورد استفاده قرار میگیرد(قلیچ لی و همکاران، 1388). شولتز و جوب(2001) بیان میکنند که با ذخیرهسازی دانش شرکتها میتوانند ارتباط درون واحدی را تشویق کنند، تیمهای میان کارکردی ایجاد نمایند و زبان تخصصی را در میان دیگران توسعه دهند. سرمایه سازمانی یک تسهیل کننده بسیار مهم برای سرمیه اجتماعی است به این معنا که تمام فرصتها برای اشتراکگذاری دانش میتواند همکاری و تعامل میان افراد را بهبود بخشد و به شکل مثبت بر سرمایه اجتماعی اثر بگذارد.
2-2-9-2 بیان مسأله
رایت و همکاران(2001) سرمایه سازمانی را به عنوان دانش نهادینه شده در درون فرآیندهای سازمانی و پایگاه داده، اسناد و مدارک، حق ثبت اختراع و فرآیندها که سازمان برای ذخیره و حفظ دانش استفاده میکند، تعریف کردهاند. ایجاد سرمایه سازمانی نیازمند اطلاعات و مهارتهای بدست آمده از فعالیتهای نواورانهی بطور رسمی یکپارچه شدهاست. این بیانگر یکپارچهسازی دانش به عنوان یک فرآیند رسمی است که از طریق آن اطلاعات و مهارتها به جزئی جدانشدنی از روالهای عادی تبدیل شده که اقدامات آینده سازمان را هدایت میکند. شرکتها با یکپارچهسازی دانش، آنچه باید فراگرفته شود را تشخیص داده و همچنین تصمیم میگیرند چگونه از آن استفاده کنند. سرمایه سازمانی نشاندهنده حافظه سازمان است. والش و آنگسون(1999) حافظه سازمانی را به عنوان اطلاعات بایگانی شده در مورد گذشته شرکت تعریف میکنند که تواند در فرایندهای تصمیمگیری کنونی در نظر گرفته شود. سرمایه سازمانی به سیاستگذاریها و هنجارهای شرکت اشاره دارد و در قابلیتهای شرکت نهفته است. این قابلیتها، تمایل به کارآفرینی و یادگیری سازمانی را در بر دارند و میتوانند باعث ایجاد مزایایی از جمله افزایش کارآیی و رقابت در شرکتها شود. مکانیسمهای یادگیری سازمانی شامل انباشتگی دانش نیز به نوبه خود قابلیتهای پویا را تحت تأثیر قرار میدهند که این امر به نوبه خود هنجارهای سازمانی برای بهبود عملکرد را فراهم میکنند(کارمونا-لاوادو وهمکاران، 2010).
o
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش قابلیت های سازمانی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در دو دهه اخیر با رشد رقابت میان سازمانها، نگاههای جدید در حوزه علوم مدیریت و کسب و کار شکل گرفته است که به دنبال شناسایی ریشههای موفقیت سازمانها در شرایط سخت رقابتی هستند. توجه به قابلیتهای سازمانی یکی از زاییده این دیدگاه می باشد. با مطالعه رقابت در عرضه بازارها در دهههای اخیر، از جمله موارد کلیدی که همواره مورد توجه بسیاری از دانشمندان حوزه استراتژی بوده است، قابلیتهای سازمان بهخصوص قابلیتهای کلیدی سازمان هستند که به عنوان شالوده مزیتهای رقابتی سازمانها مطرح میشوند. مفهوم قابلیتهای سازمانی، مفهومی وسیع و بسیط است که ابعاد و وجهههای گوناگونی داشته و از دیدگاههای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است (اسکرینگ تنا و بو لوسار، 2005؛ ادگار و لاکود، 2008).
به نظر میرسد نگاه دقیق و ریزبینانه به قابلیتهای سازمانی با شکلگیری و مطرح شدن اصلاح قابلیتهای کلیدی سازمان آغاز گردید (والش و لینتون، 2001). قابلیتهای کلیدی سازمان اغلب به عنوان پایهای برای رقابت پذیر بودن سازمانها و ایجاد مزیت رقابتی مورد مطالعه قرار میگیرد. با گسترش مطالعات در این حوزه، دیگر توجه تنها به قابلیتهای کلیدی سازمان که بهطور مستقیم سازنده مزیتهای رقابتی هستند، نبوده و سایر قابلیتهای سازمانی که صرفاً به توانمند شدن سازمان در رسیدن به هدفی غیر از مزیت رقابتی منجر شوند، نیز مورد مداقه قرار گرفته اند. از آنجاییکه این قابلیتها منجر به مزیت رقابتی میگردند، لازم است تا قبل از بررسی قابلیتهای سازمانی، اشاراتی مختصر به مزیت رقابتی و تئوریهای مطرح شده در آنها داشته باشیم.
2-3-1. مزیت رقابتی
مزیت رقابتی، وضعیتی است که یک بنگاه را قادر می سازد با کارایی بالاتر و بهکارگیری روشهای برتر، محصول را با کیفیت بالاتر عرضه نماید و در رقابت با رقبا سود بیشتری را برای بنگاه فراهم آورد. یک واحد اقتصادی زمانی دارای مزیت رقابتی است که بتواند به دلایل خاص که ناشی از ویژگیهای آن واحد است (مانند وضعیت مکانی، فناوری، پرسنلی و...) به طور پیوسته تولیدات خود را نسبت به رقبایش با هزینه پایینتر و کیفیت بالاتر عرضه کند (رودساز و همکاران، 1391). مزیت رقابتی ارزشهای قابل ارائه شرکت برای مشتریان است به نحوی که این ارزشها از هزینههای مشتری بالاتر است (پورتر، 2008، ص 15). مزیت رقابتی تمایز در ویژگیها یا ابعاد هر شرکتی است که آن را قادر به ارائه خدمات بهتر از رقبا به مشتریان میکند (هائو، 1999). بر اساس تعریفی دیگر، مزیت رقابتی بهعنوان ارزشی شناخته میشود که سازمان به مشتریان خود عرضه میدارند به نحوی که در آن مقطع زمانی این ارزش توسط رقبای بالقوه و بالفعل عرضه نمیشود (رودریگرز و همکاران، 2002).
بر اساس تعاریف مطرح شده برای مزیت رقابتی میتوان گفت که مزیت رقابتی ارتباط مستقیمی با ارزشهای مشتری دارد به نحوی که در یک طیف مقایسه ای، هر اندازه ارزشهای عرضه شده یک سازمان به ارزشهای مورد نظر مشتری نزدیکتر باشد، میتوان گفت که سازمان نسبت به رقبای خود در یک یا چند معیار رقابتی دارای برتری و مزیت است. موضوع اساسی در رابطه با مزیت رقابتی، ایجاد یا کسب آن از طریق تلفیق موثر منابع محیطی و سازمانی با استفاده از قابلیتهای ذهنی و فکری سازمان و همچنین چگونگی حفظ آن از طریق برنامههای سازمان است. در مورد مزیت رقابتی، سه دیدگاه شامل دیدگاه محیطی، دیدگاه عوامل درون سازمانی، و دیدگاه هوشمندی رقابتی مطرح شده است. دیدگاه محیطی، عوامل محیطی را عوامل مسلط و تعیین کننده مزیت رقابتی میدانند. بر اساس نظر پورتر، که از پیروان دیدگاه محیطی در مزیت رقابتی است، واحد اصلی برای تجزیه و تحلیل صنعت است. در این راستا وی اعتقاد دارد که سودآوری شرکتها به جذابیت صنعت و موقعیت نسبی شرکت در صنعت بستگی دارد. طبق مدل وی، اگر استراتژی سبب شود که سازمان فعالیتهای خود را متفاوت و متمایز از رقبا انجام دهد، در آن صورت، شایستگیهای محوری امکان انتخاب تنوع و تمایز را تسهیل نموده و در نتیجه سبب کسب مزیت رقابتی برای سازمان میشود (دیتونی و تونچیا، 2003).
دیدگاه سازمانی، عوامل درون سازمانی را در کسب مزیت رقابتی موثر میداند که از آن جمله میتوان به نگرش مبتنی بر منابع، نگرش قابلیتهای پویا، و نگرش مبتنی بر شایستگی اشاره نمود. دیدگاه سوم به مزیت رقابتی، دیدگاه هوشمندی رقابتی است. با توجه به جهانی شدن بازارها و توسعه قلمرو رقابت به کل دنیا، این دیدگاه درصدد تلفیق و توسعه نظریات موجود و ارائه یک دیدگاه جامع جهت دستیابی به مزیت رقابتی است. این هموشمندی رقابتی فقط تحقیقات بازار نیست بلکه آن فرآیند شناخت رقابت و دستیابی بهعلل بالا رفتن مزیت رقابتی از طریق جمعآوری اطلاعات در خصوص رقبا، تفکر بر روی اطلاعات و بکارگیری آن در برنامهریزی استراتژیک کوتاه مدت و بلندمدت شرکت میگردد (طبرسا و همکاران، 1391).
2-3-1-1. انواع مزیتهای رقابتی
باتوجه به مبانی موجودی که در رابطه با مزیتهای رقابتی وجود دارد، میتوان مزیتهای رقابتی را به پنج نوع کلی زیر تقسیم بندی کرد.