دانلود فایل دفتر سبز بهاران نگرشی بر ساختار و محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی شاعر معاصر

شعر ایرانی، در عصر حاضر، توانسته است چهره های برجسته ایی را به قلمرو فرهنگ این سرزمین عرضه دارد، از جملة این افراد، سیمین بهبهانی، شاعر و نویسندة معاصر است
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 26 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
دفتر سبز بهاران نگرشی بر ساختار و محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی شاعر معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

مقاله دفتر سبز بهاران نگرشی بر ساختار و محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی شاعر معاصر


چکیده

شعر ایرانی، در عصر حاضر، توانسته است چهره های برجسته ایی را به قلمرو فرهنگ این سرزمین عرضه دارد، از جملة این افراد، سیمین بهبهانی، شاعر و نویسندة معاصر است.

یکی از مواردی که باعث شهرت سیمین و شعر او گردیده است، تحولی است که وی در قالب غزل بوجود آورده است، به این صورت که با ایجاد مضامین و موضوعات نو و ریختن آن در همان قالب غزل قدیم و سخن گفتن از دردها و مشکلات مردم، مجموعه شعرهایی را به عالم شعر و ادب تقدیم نمود که نشان می دهد که شعر وی زبان همدلی با مردم زمانش است و بنابراین باید سیمین را یک شاعر اجتماعی و مردمی دانست. قابل ذکر است که وی در غزل قدیم هم شعر سروده اما به گفتة خود این کار وی را قانع ننموده است و پیوسته به این هدف می اندیشیده که سخن از دل بگوید و یک شاعر تأثیر گذار باشد و دیگر سخن از مکررات و مضامین تکراری به میان نیاورد.

در این گفتار سعی شده است که با نگرش و درنگی هرچند کوتاه به شعر و قصه و خاطرات سیمین، برخی از ویژگیها و مضامین و عوامل مؤثر در ایجاد کلام وی مورد ارزیابی قرار گیرد.

کلید واژه

شعر معاصر، غزل، مضامین اجتماعی، عشق، زن، همدلی و همدردی، مردم، شاعر، نویسنده.

فهرست مطالب

عنوان

-مقدمه و پیشگفتار

-ویژگیهایی از شعر سیمین

-پاره ای از مضامین شعر سیمین

- عشق

- زن

- نگرشی بر قصه ها و خاطرات سیمین

- معرفی آثار سیمین بهبهانی

- عوامل موثر در ایجاد شعر از دیدگاه سیمین

- نتیجه گیری

- فهرست منابع و مآخذ


مقاله جریان شناسی شعر معاصر افغانستان

مقاله جریان شناسی شعر معاصر افغانستان
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
مقاله جریان شناسی شعر معاصر افغانستان

فروشنده فایل

کد کاربری 4152

*مقاله جریان شناسی شعر معاصر افغانستان*


از بیداری تا جمهوری

رضا چهرقانی برچلویی

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی

دانشگاه تربیت مدرس

نشانی : همدان ، صندوق پستی 517-65155

تلفن : 8404121-021

تلفن همراه : 8118875-0918

E-m : chehregh@yahoo.com

چکیده :

با آنکه شعر کلاسیک و کهن‌گرا در عصر ما نیز حضور جدی و مستمر خود را در افغانستان حفظ کرده است شعر معاصر این کشور پس از نهضت بیداری تحولات زیادی را پشت سر نهاده که ‌جنبش مشروطیت را می‌توان نقطة آغاز این تحولات دانست.

شاعران مشروطه خواه _ به عنوان نمایندگان نخستین جریان شعر معاصر درافغانستان _ علی‌رغم حفظ قالب‌های قدیم با دگرگونی عمیقی که در محتوا، مضمون و زبان شعر به وجود آوردند زمینه را برای ظهور تحولات بعدی در شعر افغانستان فراهم ساختند.

جریان شعری دیگری که به دنبال ورود شعر نو به این کشور حرکت خود را آغاز کرد رمانتیسم بود که با عنایت به اشعار شاعران ایرانی نظیر نادرپور، توللی، فرخ زاد و . . . حرکت خود را در عرصة شعر افغانستان آغاز کرد و تا پایان دهه چهل ادامه یافت.

در همین دوران رگه‌های قوی شعر پایداری با ایدئولوژی اسلامی در آثار بعضی از شاعران به وجود آمد اما شعر مقاومت سوسیالیستی و چپ‌گرا تنها در دهة پنجاه حضور خود را در عرصة شعر معاصر افغانستان نشان داد.

این مقاله کوشیده است ضمن بررسی تحولات شعر افغانستان در دوران معاصر(تا سال 1352ش) زمینه های سیاسی و اجتماعی این تحولات را نیز مورد تحلیل قرار دهد.

کلید واژه ها :

جریان شناسی، شعر معاصر، افغانستان، شعر مشروطیت، رمانتیسم، شعر پایداری

مقدمه :

«افغانستان پس از سقوط سلطنت نادرشاه و تأسیس کشور مستقل افغانی تحت حکومت احمد شاه درانی، به ایفای نقش دیرین خود که یکی از مراکز ادبیات فارسی و وسیله‌انتقال جریان‌های ادبی ماوراء النهر و هند اسلامی بود ادامه داد. پیش از دوره صفویان تعاملات ادبی میان ایران و هند، از طریق خراسان و افغانستان صورت می گرفت. تحولات بعدی، هم در افغانستان و هم در ایران پس از مرگ نادرشاه و طی قرون (نوزدهم / سیزدهم) باعث شد که تعاملات ادبی افغانستان با ایران به حداقل ممکن برسد و حتی قطع شود. ولی نقش افغانستان در انتقال فرهنگ و ادبیات، میان ماوراء النهر و هند تا حدود 1300 ش ادامه یافت»1

قطع ارتباط جریان‌های ادبی ایران و سایر ممالک پارسی زبان در اوج رواج سبک هندی صورت گرفت و باعث شد که افغانستان و به تبع آن هند و ماوراء‌النهر از تحولات ادبی ایران در سال‌های بعد بی‌خبر مانده، به راه خویش ادامه دهند. به همین دلیل حرکت ظاهراً جدید شاعران ایرانی مانند مشتاق، شعله، صبا و . . . در جهت‌رهایی از سبک هندی و بازگشت به سبک‌های قدیم تأثیری در ممالک یاد شده نداشت. فرهیختگان افغانستان هم، به جهت آنکه برای تحصیل و کسب دانش به هند یا بخارا ـ که مرکز رواج سبک هندی بود ـ می‌رفتند در مراجعت به وطن همان سبک و شیوه را پیش می گرفتند به علاوه، سایة سنگین شاعر بزرگی همچون بیدل ـ که در افغانستان مقبولیت عام و تام داشت ـ اجازه نمی‌داد کسی در هواها و فضاهای تازه‌تر دم بزند. با این حال و علی‌رغم قابلیت‌های فراوان شعر پیشرفته بیدل برای گشودن راه‌ها و فضاهای جدید در شعر، این اتفاق در افغانستان نیفتاد و شاعران به تلاش برای تقلید هر چه بهتر از سبک بیدل اکتفا کردند. دلیل این امر شاید عدم تحول در شؤون زندگی و اطوار حیات در افغانستان باشد که نسبت به زمان بیدل تغییر محسوسی پیدا نکرده بود. به هر صورت بیدل‌گرایی و سبک هندی تا چند دهه پیش سبک غالب شعر در افغانستان بوده است و چندان بی‌راه نیست اگر بگوییم هنوز هم هست و در کسوتی جدید به حیات خویش، هم در افغانستان و هم در ایران ادامه می‌دهد. البته تلاش‌های فردی برای گریز از این سبک همیشه در افغانستان وجود داشته اما هیچگـاه تبـدیل به حرکـت و جریانی قدرتمند و فراگیر که سبک هندی را پس بزند نشده است. در گذشته شاعرانی مانند شرر کابلی، سید میر هراتی و بویژه واصل کابلی کوشیدند تا خود را از «عادت زمانه» دور سازند اما هیچگاه موفق به احیای سبک قدیم یا ایجاد جریانی جدید نشدند.2