دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش تعارض کار- خانواده
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تقابل میان کار و خانواده یکی از موضوعات مورد توجه بسیاری از پژوهش ها در 25 سال گذشته بوده است (گرین هوس و پاول، 1996) علوم مدیریت و روانشناسی نیز علاقه بسیاری به مطالعه اینکه چگونه مردان و زنان میان مسئولیتهای شغلی و خانوادگی خود تعادل ایجاد میکنند، داشتهاند (ادوارد و روثبارد، 2000؛ کرچ میر، 1992؛ کوسک، نویی و دمار، 1999)؛ در این میان با تغییر در ماهیت و ساختار نقشهای کاری و خانوادگی، مانند شاغل شدن زوجین، حضور بیشتر زنان در مشاغل و کم رنگ شدن برخی نقشهای سنتی در مسئولیت های زندگی خانوادگی افراد (بارنت و هاید، 2001؛ ادوارد و روث بارد، 2000؛ جنکینز، رپتی و کروتر، 2000) مطالعات بسیاری در این زمینه انجام شده است (به نقل از، شاین و چن، 2011). پیشینه مسائل مربوط به کار و خانواده عمدتاً بر روی تعارض میان حدود فعالیتهای شغلی و خانوادگی، یا همان تعارض کار/ خانواده (WFC)، تمرکز یافته است گرچه اصطلاح کار/ خانواده و کار/ زندگی اغلب بجای یکدیگر استفاده می شود؛ اما بین این دو تمایز وجود دارد، چرا که عنوان کار/خانواده به مسائل مربوط به نقش های همسری و والدینی در خانه اشاره دارد؛ و کار/ زندگی به سایر نقش های غیر شغلی فرد مانند، عضویت در گروه های اجتماعی، فعالیت های مذهبی و غیره مربوط است.
براساس مطالعات کان (1964)؛ بیوتل و گرین هوس (1985) تعارض کار/خانواده را اینگونه تعریف کرده اند " نوعی از تعارض بین نقشی، که در آن فشار ناشی از نقشهای حیطه کار و خانواده در برخی از جنبه ها با یکدیگر ناسازگار هستند، از این رو انجام یک نقش (شغلی یا خانوادگی) باعث دشواری در انجام دادن نقش دیگر میشود".( به نقل از، شاین و چن، 2011)؛
تعارض کار/خانواده زمانی رخ میدهد که انتظارات مربوط به یک نقش با توانمندیهای شخص برای اینکه سایر نقشهایش را نیز بتواند به طور کامل انجام دهد، تداخل میکند. گوود (1960) بیان می کند که تعارض بین نقش نتیجه و پیامدی چاره ناپذیر برای فرد در انجام نقشهای چندگانه است (شاین و چن، 2011). بنابراین تعارض کار/خانواده (WFC)غالباً در زیر مجموعه عوامل استرسزای ناشی از نقش دسته بندی و مطرح شده است، چرا که این تعارض گویای ناهمخوانی و تضاد بین الزامات و خواسته های دو نقش متفاوت است (کان و روزنتال، 1964؛ کتز و کان، 1978؛ به نقل از متشرعی، 1389) و لذا تعارض به هر شکلی که باشد منجر به استرس برای فرد خواهد شد.
جهت گیری تعارض کار/خانواده، دو جنبه را مد نظر دارد. جهتی که در آن کار و مسائل کاری با زندگی خانوادگی تداخل مییابد (WIF و یا W ®FC) و در مقابل، جهتی که در آن مسائل خانوادگی با حیطه کاری تداخل مییابد (FIW و یا F ®WC). به عنوان مثال، تداخل خانواده- کار، زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل بیدار ماندن و مراقبت کردن از کودک خردسالش که در طول شب نا آرامی میکرده، در روز بعد در محل کار خسته و ناکارآمد عمل میکند، و مثالی از تداخل کار- خانواده زمانی است که فرد برای اتمام زمان کار و ماندن در پست خود در سازمان، نتواند در برنامه ای مربوط به خانواده، مثل جشن فارغ التحصیلی فرزندش شرکت کند. تمایز میان این دو مفهوم در برخی مطالعات از جمله پژوهشهای، فرون، راسل و بارنز (1996) و گوتک، سرل و کلپا (1991)، بررسی و مورد تایید قرار گرفته اند (توتل، 2006).
- Totel
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش نظری خانواده
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
خانواده در لغت به معنی خاندان، دودمان و اهل خانه است و طبق تعریف قانون مدنی ایران، خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است و عبارت است از زن و شوهر و فرزندان تحت سرپرستی آنها،که باهم زندگی میکنند و تحت ریاست شوهر و پدر هستند (آقابیگلوئی و همکاران،1380). خانواده در مفهوم اختصاصی آن یک گروه اجتماعی است که در آن به روابط جنسی زن و مرد مشروعیت داده میشود، تولید مثل به شیوه مشروع امکان پذیر می گردد. در مقابل جامعه از نظر مراقبت و رشد فرزندان مسئول است.گونه های خاص مستحکمی از احساسات و عواطف ایجاد و تقویت می گردد و بالاخره اینکه یک واحد اقتصادی و حداقل مصرفی است (محسنی،1375).
به طور کلی در فرهنگ های مختلف نظرات درباره اینکه یک خانواده چیست و ساختار آن باید چگونه باشد متفاوت بوده و همواره در تغییر است. ایالات متحده خانواده را به صورت:"گروهی متشکل از دو یا چند نفر که از طریق تولد، ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر مرتبط شده و در یک منزل باهم زندگی می کنند" تعریف کرده است.گلدنبرگ(1993)، بحث راجع به خانواده ها را فراتر از این دانسته و نوشته است که خانواده ها از حیث سازمانی، سیستم های عاطفی پیچیده ای هستند که سه یا حتی امروزه چهار نسل را در بر می گیرند و وجه ممیزه آن با سایر نظامهای اجتماعی در عاطفه، وفاداری و استمرار عضویت آن است (بهاری، 1379).
سالوادور مینوچین(1974)که پیشگام خانواده درمانی ساختی است خانواده را مکمل جامعه می داند و ابراز می دارد که خانواده سیستمی است که عملکرد آن از طریق الگوهای مراوده ای صورت میگیرد، او عقیده دارد که ارگانیسم خانواده بیش از پویائی های زیستی _ روانی یکایک اعضایش است. در دیدگاه سیستمی، خانواده موجودی است که اعضا و اجزاء آن باهم تغیییر می کنند و به هنگام انحراف، برای حفظ تعادل خود فعال می شوند. طبق این تعریف اولا رفتار اعضا خانواده تابعی از رفتار سایر اعضا خانواده است و در ثانی خانواده هم مانند هر سیستمی متمایل به حفظ تعادل است، در این تعریف بر تعامل متقابل اعضا تاکید شده است (بهاری،1379).
گونه های خانواده
از مدتها قبل جامعه شناسان و طی نیم قرن اخیر روانشناسان به تقسیم بندی و توصیف خانواده ها علاقمند بوده اند. خانواده را می توان از ابعاد گوناگون مورد مطالعه قرار داد. از نظر کاربردى که در دانشهاى مختلف دارد، خانواده را به دو صورت "زیستی" (گروه متشکل از پدر و مادر و فرزندان) و "آماری" (افرادى که با هم در زیر یک سقف زندگى مىکنند و دور یک سفره غذا مىخورند و اقتصاد مشترک دارند) تقسیم مىکنند.
خانواده از دیدگاه کارکردى که برعهده دارد به دو شکل "جهتیابی" (خانوادهاى که کودک در آن به دنیا مىآید و بزرگ مىشود و گرایشها و سوءگیرىهاى خود را از آن کسب مىکند) و "فرزندزائی" (خانوادهاى که زن و شوهر و فرزندان آنان تشکیل مىشود و کارکرد اصلى آن تولیدمثل است) تقسیم مىگردد. از نظر شیوه معیشت و نحوه زندگی، خانواده به سه شکل شهری، روستائی و عشایری تقسیم مىشود که در عین وجود تشابهات فراوان بین اشکال متفاوت خانواده در این سه قلمرو، از دیدگاههاى مختلف تمایزهائى نیز میان آنها وجود دارد.
از نظر ساخت خانواده و روابط افراد در درون آن، انواع چهارگانه ی زیر قابل تشخیص است:
۱. خانواده هستهاى خانواده هستهای یا خانواده زن و شوهرى، خانوادهاى است مرکب از یک زن و یک مرد با تعدادى فرزندان ازدواج نکرده. در خانواده هستهاى حداکثر دو نسل وجود دارد و از نظر قدرت تصمیمگیرى ممکن است مستقل، نیمه مستقل و وابسته به شبکه خویشاوندى و خانواده گسترده باشد.
۲. خانوادهگسترده: خانواده گسترده یا خانواده توسعه یافته، خانوادهاى است که از یک زن و مرد اصلی، فرزندان ازدواج کرده و نکرده آنان، همسر و کودکان فرزندان ازدواج کرده و خویشاوندان و وابستگان دیگر تشکیل مىشود. خانواده گسترده معمولاً شامل دو یا چند هسته زناشوئى است و در آن بیش از دو نسل زندگى مىکنند. خانواده گسترده انواع زیادى دارد که نمونه رایج آن در ایران "خانواده پدرى توسعه یافته" است.
13. Extended
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش نظری خانواده
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
خانواده در لغت به معنی خاندان، دودمان و اهل خانه است و طبق تعریف قانون مدنی ایران، خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است و عبارت است از زن و شوهر و فرزندان تحت سرپرستی آنها،که باهم زندگی میکنند و تحت ریاست شوهر و پدر هستند (آقابیگلوئی و همکاران،1380). خانواده در مفهوم اختصاصی آن یک گروه اجتماعی است که در آن به روابط جنسی زن و مرد مشروعیت داده میشود، تولید مثل به شیوه مشروع امکان پذیر می گردد. در مقابل جامعه از نظر مراقبت و رشد فرزندان مسئول است.گونه های خاص مستحکمی از احساسات و عواطف ایجاد و تقویت می گردد و بالاخره اینکه یک واحد اقتصادی و حداقل مصرفی است (محسنی،1375).
به طور کلی در فرهنگ های مختلف نظرات درباره اینکه یک خانواده چیست و ساختار آن باید چگونه باشد متفاوت بوده و همواره در تغییر است. ایالات متحده خانواده را به صورت:"گروهی متشکل از دو یا چند نفر که از طریق تولد، ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر مرتبط شده و در یک منزل باهم زندگی می کنند" تعریف کرده است.گلدنبرگ(1993)، بحث راجع به خانواده ها را فراتر از این دانسته و نوشته است که خانواده ها از حیث سازمانی، سیستم های عاطفی پیچیده ای هستند که سه یا حتی امروزه چهار نسل را در بر می گیرند و وجه ممیزه آن با سایر نظامهای اجتماعی در عاطفه، وفاداری و استمرار عضویت آن است (بهاری، 1379).
سالوادور مینوچین(1974)که پیشگام خانواده درمانی ساختی است خانواده را مکمل جامعه می داند و ابراز می دارد که خانواده سیستمی است که عملکرد آن از طریق الگوهای مراوده ای صورت میگیرد، او عقیده دارد که ارگانیسم خانواده بیش از پویائی های زیستی _ روانی یکایک اعضایش است. در دیدگاه سیستمی، خانواده موجودی است که اعضا و اجزاء آن باهم تغیییر می کنند و به هنگام انحراف، برای حفظ تعادل خود فعال می شوند. طبق این تعریف اولا رفتار اعضا خانواده تابعی از رفتار سایر اعضا خانواده است و در ثانی خانواده هم مانند هر سیستمی متمایل به حفظ تعادل است، در این تعریف بر تعامل متقابل اعضا تاکید شده است (بهاری،1379).
گونه های خانواده
از مدتها قبل جامعه شناسان و طی نیم قرن اخیر روانشناسان به تقسیم بندی و توصیف خانواده ها علاقمند بوده اند. خانواده را می توان از ابعاد گوناگون مورد مطالعه قرار داد. از نظر کاربردى که در دانشهاى مختلف دارد، خانواده را به دو صورت "زیستی" (گروه متشکل از پدر و مادر و فرزندان) و "آماری" (افرادى که با هم در زیر یک سقف زندگى مىکنند و دور یک سفره غذا مىخورند و اقتصاد مشترک دارند) تقسیم مىکنند.
خانواده از دیدگاه کارکردى که برعهده دارد به دو شکل "جهتیابی" (خانوادهاى که کودک در آن به دنیا مىآید و بزرگ مىشود و گرایشها و سوءگیرىهاى خود را از آن کسب مىکند) و "فرزندزائی" (خانوادهاى که زن و شوهر و فرزندان آنان تشکیل مىشود و کارکرد اصلى آن تولیدمثل است) تقسیم مىگردد. از نظر شیوه معیشت و نحوه زندگی، خانواده به سه شکل شهری، روستائی و عشایری تقسیم مىشود که در عین وجود تشابهات فراوان بین اشکال متفاوت خانواده در این سه قلمرو، از دیدگاههاى مختلف تمایزهائى نیز میان آنها وجود دارد.
از نظر ساخت خانواده و روابط افراد در درون آن، انواع چهارگانه ی زیر قابل تشخیص است:
۱. خانواده هستهاى خانواده هستهای یا خانواده زن و شوهرى، خانوادهاى است مرکب از یک زن و یک مرد با تعدادى فرزندان ازدواج نکرده. در خانواده هستهاى حداکثر دو نسل وجود دارد و از نظر قدرت تصمیمگیرى ممکن است مستقل، نیمه مستقل و وابسته به شبکه خویشاوندى و خانواده گسترده باشد.
۲. خانوادهگسترده: خانواده گسترده یا خانواده توسعه یافته، خانوادهاى است که از یک زن و مرد اصلی، فرزندان ازدواج کرده و نکرده آنان، همسر و کودکان فرزندان ازدواج کرده و خویشاوندان و وابستگان دیگر تشکیل مىشود. خانواده گسترده معمولاً شامل دو یا چند هسته زناشوئى است و در آن بیش از دو نسل زندگى مىکنند. خانواده گسترده انواع زیادى دارد که نمونه رایج آن در ایران "خانواده پدرى توسعه یافته" است.
13. Extended
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مقدمه
زندگی انسان از مراحل و چرخههای متفاوتی تشکیل شده است که یکی از پیچیدهترین و دشوارترین مراحل آن «ازدواج» و تشکیل خانواده است. ازدواج رابطهای انسانی، پیچیده، ظریف و پویاست که از ویژگیهای خاصی برخوردار میباشد. توجه به کانون خانواده، محیط سالم و سازنده، روابط گرم و تعاملات میان فردی صمیمی که میتوانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردند، از جمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب میشوند.
آماده ساختن افراد برای ایفای نقشها و مسئولیتهای خانوادگی امر تازهای نیست. از آنرو که انسانها درباره رشد بشر و زندگی خانوادگی دانش درونی ندارند، باید آن را از جایی بیاموزند. این یادگیریها نه تنها میتوانند از بروز آسیبهای درون خانواده پیشگیری کنند، بلکه ممکن است سبب ارتقای کیفیت زندگی خانوادگی شوند.
بعضی از این انتقالات دانش تجربی طی رویدادهای طبیعی مانند بلوغ یا طی مراسم و آیینها رخ میدهند، اما اغلب آنها به شکل غیررسمی در سطح خانواده آموزش داده میشوند. برای مثال، اعضای خانواده مشارکت و نظارت در فعالیتها و تعاملات خانواده را به گونهای غیرمستقیم آموزش میدهند. در جوامع نسبتا ساده و ابتدایی، خانواده قادر به آموزش اعضا در جهت انطباق آنها با تغییرات جدید بود، ولی در جوامع پیشرفته و صنعتی، به دلیل تغییرات سریع، پیشرفت فنّاوری و تغییر نقشها، آموزشهای نسل گذشته ضمن اینکه به آسانی امکانپذیر نیستند، کافی و مناسب نیز نمیباشند. این تغییرات اجتماعیِ سریع و عدم انطباق دانش و مهارتهای لازم میتوانند سبب فشار بر افراد خانواده گردیده، در نتیجه، موجب گسستگی و یا مشکلات دیگر شوند.
سوابق تحقیق
به عقیده کرکندال (Kirkendull) به موازات صنعتی شدن و ستری شدن جوامع، مشکلات شخصی خانوادهها مانند طلاق، مشاجره و اختلاف نظر بین والدین و فرزندان و یا تغییر در نقشهای زناشویی و خانوادگی افزایش مییابند و درست به همین دلیل، تلاش در جهت تقویت هرچه بیشتر نهاد خانواده از سوی مؤسسات کاملاً مشهود است. با گذشت زمان، این تلاشها منسجمتر شده و به پیریزی حرکتهایی انجامیدهاند که از جمله آنها میتوان به آموزش زندگی خانواده و برنامه غنیسازی ازدواج اشاره کرد. هدف کلی این حرکتها ایجاد فرصتهای آموزشی، ارتقای سطح کیفی زندگی خانوادگی و کاهش مشکلات اجتماعی خانوادههاست .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
مقدمه
یکی از مهم ترین سفارش های اسلام به انسان ها، حسن خلق و خوش اخلاقی است. به طور کلی، اسلام همه انسان ها را ملزم به رعایت حسن خلق می کند، از بد اخلاقی باز می دارد.
خوش اخلاقی دارای دو معنای عام و خاص است. معنای عام آن اتصاف به فضایل اخلاقی و تحصیل مجموعه کمالات و خصلت های پسندیده ای است که انسان در مسیر خودسازی و پرورش نفس، خود را به آنها می آراید و معنای خاص آن خوشرویی، خوشرفتاری و برخورد شاد و پرنشاط با دیگران است. مقصود ما از این گفتار معنای خاص خوش اخلاقی است.
به طور کلی رابطه با مردم و اخلاق اجتماعی یکی از مهمترین و گسترده ترین عرصه های خودسازی و پرورش توانایی های انسان است. در این عرصه است که انسان می تواند در اثر ارتباط با انسان های دیگر ارزش های وجودی سایر مهارت های حرفه ای، علمی، عقلی و مدیریتی خود را بنمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و همچنین به شکوفایی توانایی هایی دیگران نیز کمک نماید. صحنه اجتماع عرصه یک تعامل بسیار گسترده است که در آن عوامل خدمت رسان، آموزش دهنده، آموزش گیرنده، کارآفرین، کارفرما، کارآموز و کارکنان در تمامی حوزه ها در یک شبکه فعال به شکوفایی توانایی های یکدیگر کمک می کنند و هدف تمامی این سیستم برای تمامی اعضای آن، چیزی جز توانمند سازی فرد و جامعه انسانی در ابعاد گوناگون، نیست.
در عرصه تعامل اجتماعی، حسن خلق و خوش اخلاق بودن، به معنای خاص آن، جایگاه ویژه ای دارد. خوش اخلاقی اولین نمود توانایی شخصیت انسانی و پرورش یافتگی او در حوزه ارزش های انسانی و اخلاقی است.
در اصطلاح اخلاقی و آموزه های دینی اسلام به کسی خوش اخلاق گفته می شود که با گشاده رویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد با مردم روبرو می شود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوش روئى برخورد کند، لب هایى پر از تبسم، و کلماتى پر از محبت و لطف داشته باشد. البته همه ما کاملا واقف هستیم که این توانایی در روابط اجتماعى انسان چه تاثیر اعجاز گونه ای دارد و چه مقدار کارگشا است.
به عکس، کج خلقى و ترش روئى و سخنان خشن و خشک و فاقد لطف و محبت، حالت آزار دهنده ای است که ریشه در شخصیت نابهنجار فرد بد اخلاق دارد و علامت ضعف وجودی و نقصان پرورش یافتگی او می باشد. انسان های ضعیف، شکست خورده، نا امید، عصبانی و ناتوان معمولا بداخلاق می شوند. این افراد اغلب در هر شرایطی حالت طلب کاری دارند و عزت نفس و توانایی های خود را نادیده می گیرند. کج خلقی معمولا باعث ناراحتی عصبی خود فرد، آزار خانواده او، نفرت عمومی و گسستن پیوندهاى اجتماعى واجد آن خواهد شد.